بسم الله الرحمن الرحيم

نمونه هاي زيادي از علماي اهل سنت را ديده ايم كه به مكتب نوراني اهل بيت روي آورده اند . هر مذهبي كه چنين ويژگي داشته باشد كه علما و دانشمندان ساير اديان و مذاهب به آن بپيوندند به احتمال زياد مذهب حق است .

اين ويژگي در هيچ مذهبي غير از مكتب اهل بيت يافت نمي شود www.aqaed.com

 

براي اين كه با اين مذهب مبارزه كني بايد از شيوه اي مشابه استفاده كني يعني نشان دهي كه از مذهب شيعه اثنا عشري نيز عده اي از علماي و مجتهدين آن رو برگردانده اند . اما آيا اين مطلب واقعيت خارجي دارد .

اگر چنين مجتهدي پيدا نشد چه ؟

بايد مجتهدي درست كرد !!

آيت الله العظمي سيد حسين موسوي  اهل كربلا ، داراي اجازه اجتهاد از آيت الله محمد حسين كاشف الغطاء از علماي بزرگ شيعه .

كتاب در تيراژ ميليوني در سراسر دنيا پخش شد لله ثم للتاريخ و در ظرف مدت كوتاهي ترجمه آن اهل بيت از خود دفاع مي كنند در مراسم حج و غير آن بين فارسي زبانان منتشر شد .

ديگر كسي نبود كه از اين مطلب باخبر نباشد تمام سايت هاي ضد شيعه اين كتاب را منتشر كردند و از آن به عنوان يك موفقيت نام بردند اما

از آن جا كه خداوند مي فرمايد : ان الله لا يصلح عمل المفسدين خداوند عمل مفسدين را راست نمي آورد

 

اتفاق جالبي افتاد كه مي توانيد در اين كتاب مطالعه مطالعه كنيد

 

دانلود كتاب .....www.netnashr.com/index.php

 

اين كتاب را بخوانيد و براي دوستانتان بفرستيد تا همه به بطلان وهابيت پي ببرند

نوشته شده در چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:اهل بيت از خود دفاع مي كنند, ترجمه لله ثم للتاريخ2 ,مرجعي كه سني شد , وهابيت , دروغ بزرگ وهابيت , مرتضي رادمهر,ساعت 11:46 توسط حامد مقري| |

با سلام خدمت همه خوانندگاني كه به طور اتفاقي گذرشون اينجا افتاده

ان شاء الله قراره اگه خدا بخواد از 6 بهمن يه تكوني به خودم بدم و يه ذره  اين وبلاگ رو از حالت تكراري بودن درش بيارم

الان كه اين مطلب رو مي نويسم شب اربعين آقا امام حسينه

جانم به فداي كسي كه تمام دارائيش را براي خدا داد تا ما بفهميم و از جهالت بيايم بيرون

 

وبذل مهجته فيك ليسنقذ عبادك من الجهالة وحيرة الضلاله (زيارت اربعين امام حسين عليه السلام )

نوشته شده در شنبه 24 دی 1390برچسب:,ساعت 1:16 توسط حامد مقري| |

 

مرجعيت شيعي پس از سيد بحرالعلوم به شيخ جعفر کاشف الغطاء سپرده شد. در زمان زعامت کاشف الغطاء او در چهار جبهه به مبارزه پرداخت. دو نحله فکري و دو جبهه جنگ.
مبارزه با اخباري گري


وي از شاگردان وحيد بهبهاني بود. وحيد بهبهاني آغازگر مبارزه با تفکر اخباري‌گري در فقه شيعي بود و توانست دوباره به تفکر اصولي رونق دهد. پس از وحيد شاگردان وي هم‌چنان اين مبارزه را ادامه دادند. در زمان کاشف الغطاء ميرزا محمد اخباري پرچمدار تفکر اخباري بود و با توجه به تسلط در علوم غريبه به درگاه فتحعلي شاه قاجار نيز راه يافته بود. ميرزا محمد چند کتاب در رد کتب اصولي نوشت و به فقها غيراخباري دشنام و توهين مي‌کرد. شيخ جعفر کاشف الغطاء در برابر اتهامات و ادعاهاي ميرزا محمد کتابي در رد وي نوشت به اسم کشف الغطاء عن معايب ميرزا محمد عدو العلماء. اين کتاب غير از آن کشف الغطاء معروف شيخ است که در فقه نوشته شده است. پيش از اين نيز کاشف الغطاء کتاب حق المبين را در تبيين انديشه اصولي و رد تفکر اخباري نوشته بود.

مبارزه با تفکر وهابي

محمد اين عبدالوهاب معاصر شيخ جعفر کاشف الغطاء بود. وي با احياء آراء ابن تيميه و با تعامل با محمد بن سعود؛ جد آل سعود تفکر وهابي را گسترش داد. وهابيت با شعار دفاع از انديشه توحيدي و نفي شرک به مبارزه با ديگر فرق اسلامي پرداخت. عالمان شيعه و سني در برابر تفکر وهابي موضع گرفتند. نخستين کتاب عليه تفکر وهابي را برادر محمد ابن عبدالوهاب با نام الصواعق الالهيه في الرد الوهابيه نوشت.

نخستين کتابي که از طرف عالمان شيعه بر رد عقايد وهابي نگاشته شد، منهج الرشاد است که شيخ جعفر کاشف الغطاء نگارنده آن است. وي اين کتاب را در پاسخ رساله اي که يکي از اميران آل سعود به نام عبدالعزيز ابن سعود براي او فرستاده بود، نوشت و در آن مجموعه عقايد محمد ابن عبدالوهاب را جمع کرد. اين کتاب در سال ۱۳۴۳ قمري در نجف چاپ شد.

مبارزه مسلحانه با هجوم وهابيت


با گرايش ابن سعود به وهابيت، محمد ابن عبدالوهاب به وي نويد تسلط بر همه شبه جزيره را داد. با کافر حربي خواندن ديگر مسلمين به آنان يورش بردند و در نجد و يمن و حجاز و سوريه و عراق جنگ‌هايي را راه انداختند. محمد ابن عبدالوهاب در سال ۱۲۰۶ مرد، اما پيروانش اين جنگ‌ها را ادامه دادند. در سال ۱۲۱۶ امير سعود با بيست هزار نفر به کربلا حمله ور شد و با غلبه بر مدافعان شهر بيش از پنج هزار نفر را کشت و خزانه‌هاي حرم اباعبدالله را غارت کرد. اين حمله در حالي انجام شد که بسياري از اهالي کربلا در عيد غدير به نجف اشرف رفته بودند.

سعودبن عبدالعزيز، پس از قتل و غارت در کربلا، متوجه نجف اشرف گرديد و آن را محاصره کرد و تعدادي از مردم نجف را به قتل رساند. نخستين اقدام مردم نجف اين بود که خزانه حرم امير مؤمنان علي(ع) را به بغداد منتقل ساختند تا مانند خزانه حرم نبوي به غارت نرود. پس از آن آماده دفاع از وطن و جان خود شدند. رهبر مردم در دفاع از شهر نجف، عالم بزرگ شيعه «علامه شيخ جعفر کاشف‌الغطاء» بود که علماي ديگر نيز او را ياري مي‌کردند. تعداد وهابيان مهاجم به نجف ۱۵۰۰۰ تن بودند که ۷۰۰ نفر از آنان به هلاکت رسيدند و بقيه به ناچار از شهر عقب نشستند و به غارت نواحي و اطراف پرداختند.

 پس از اين حادثه براى اينکه نجف اشرف از هر گزندى مصون بماند، شيخ جعفر اقدام بـه ساختن سور نجف [ديوارى بزرگ دراطراف نجف اشرف] نمود و محمد حسن خان صدر اصفهانى به دستور آن بزرگوار کار ساختمانى اين سور مهم را به عهده گرفت و بنا کرد.

مبارزه با روس‌ها در حمله به ايران

در هنگام جنگ روس و ايران شيخ جعفر کاشف الغطاء با توجه به مقام خود به مردم فرمان داد تا در برابر روس‌ها بايستند و نيز مقام فرماندهي جنگ را به عنوان نايب امام عصر در اختيار فتحعلي شاه قرار داد.

«من اگر مجتهد هستم و قابليت نيابت از سادات زمان را دارم به سلطان ابن سلطان، خاقان ابن خاقان مويد به عنايت خداي منان فتحعلي شاه که خدا سايه او را بر سر مردم مستدام بدارد اذن مي دهم که آنچه براي هزينه جنگ و سرکوبي اهل کفر طغيان نياز دارد، از خراج و درآمد زمين‌هاي مفتوحة العنوه و نظير آن و نيز زکات طلا و نقره و جو و… بگيرد و… به هر مسلماني واجب است امر سلطان را اطاعت کند.»

 

 

 

نوشته شده در شنبه 28 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:58 توسط حامد مقري| |

حضرت علي (عليه السلام) شخصيتي بزرگ و بي بديل است که در طول تاريخ همواره مورد مدح و ستايش بزرگان قرار گرفته و حتي  کساني که به امامت علي (عليه السلام) باور ندارند نيز ، او را در نوع خود يگانه و بي نظير مي دانند؛ مطلبي که پيش رو داريد نمونه‌اي است از گفتار انديشمندان غير مسلمان درباره علي (عليه السلام) ... :

"جبران خليل جبران" که از علماي بزرگ مسيحيت، مرد هنر و صاحب ذوق بديعي است لب به ستايش علي گشوده و چنين مي گويد: "به عقيده من علي بن ابيطالب (پس از پيامبر) نخستين مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خويش دميد و آهنگ آن را به گوش مردمي رسانيد که پيش از آن مانند آن را نشنيده بودند و در بين تاريکي‌هاي جاهليت از روش روشن او متحير ماندند؛ پس کسي که طريق علي را پسنديد به فطرت سليم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد جاهيلت را ترجيح داد."جبران معتقد بود که: "دو طايفه شيفته روش علي بودند يکي خردمندان پاکدل و ديگري نيکو سرشتان با ذوق، علي بن ابيطالب شهيد عظمت خويش گشت او از دنيا رفت در حالي که نماز بر زبانش جاري و دلش از شوق خدا لبريز بود. مردم عرب، حقيقت مقام او را درک نکردند تا گروهي از مردم کشور همسايه آنها (ايران) برخاسته، اين گوهر گرانبها را از سنگ تشخيص داده و او را شناختند."

جبران اضافه مي کند که : "علي (عليه السلام) مانند پيغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصيرت و بينايي چون پيغمبران، مختص شهر ، بلد ، قوم ، زمان و مکان نبوده و شخصيتي بين المللي داشت."

جبران هميشه نام علي (عليه السلام) را در مجالس خاص و عام به زبان مي آورد ، تعظيم مي‌کرد و مي گفت علي از جهان رفت در حالي که هنوز رسالتش را به کمال، تبليغ نکرده بود.

"شبلي شميل" دانشمندي است که در سال 1335 هجري درگذشت ، وي شاگرد برجسته مکتب داروين بود و نخستين کسي است که نظريه "قوه" را در شرق منتشر کرد سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردي الهي بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبيعت برخاست و تا لحظه مرگ از مکتب ماديگري پيروي نمود.

وي با اصراري که در انکار توحيد داشت، در برابر شخصيت علي (عليه السلام) سر تعظيم فرود آورده و در مورد او چنين مي‌گويد: "امام و پيشواي انسان‌ها علي بن ابيطالب بزرگ بزرگان و يگانه نسخه‌اي است که با اصل خود «پيامبر(صلي الله عليه و آله)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنراني نظير او در گذشته و حال نديده است."

"ميخائيل نعيمه" که از دانشمندان مسيحي است در مقدمه‌اي که بر کتاب "صوت العدالة الانسانية" نوشته درباره حضرت علي (عليه السلام) چنين مي‌گويد: "پهلواني امام (عليه السلام) تنها در ميدان جنگ نبود بلکه او در روشن‌بيني، پاکدلي، بلاغت، سحر بيان ، اخلاق فاضله ، شور ايمان، بلندي همت ، ياري ستمديدگان و نااميدان، متابعت حق و راستي و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگرچه مدت زيادي از حضور او گذشته، اما هرگاه بخواهيم بنياد زندگي نيکو و سعادتمندي را بگذاريم بايد به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگيريم.""جرج جرداق" مسيحي، نويسنده معروف لبناني در کتاب "صوت العدالة الانسانية " درباره علي (عليه السلام) چنين مي‌نويسد: اي دنيا چه مي‌شد اگر همه نيروهايت را در هم مي‌فشردي و دوباره شخصيتي مانند علي با آن عقل، قلب، زبان و شمشير نمودار مي‌کردي؟""کارلايل" فيلسوف انگليسي ، هر گاه به نام علي (عليه السلام) مي رسيد بزرگي علي چنان او را به وجد مي آورد و نيروي عظمت آن حضرت چنان تحريکش مي‌کرد که از بحث علمي بيرون مي‌شد و بي اختيار شروع به مديحه سرايي او مي‌کرد ، او درباره علي چنين مي‌گويد: "ما نمي‌توانيم علي را دوست نداشته باشيم و به وي عشق نورزيم زيرا هر چه خوبي هست که ما آن را دوست داريم همه در علي جمع است. او جوانمرد شريف و بزرگواري بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دليري بود، از بشر شجاع‌تر، اما شجاعتش آميخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.

پيش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند ، فرمود: اگر زنده ماندم خود مي‌دانم چه کنم و اگر درگذشتم اختيار با شماست، اگر مي‌خواهيد او را قصاص کنيد يک ضربه بيشتر به او نزنيد و اگر عفو کنيد به تقوا نزديکتر است."

"لامنس" يک کشيش بلژيکي است که در زبان عربي و تاريخ عرب مهارت داشت. او درباره علي (عليه السلام) مي‌گويد: "براي عظمت علي اين بس که تمام اخبار و تواريخ علمي اسلامي از او سرچشمه مي‌گيرد. او حافظه و قوه شگفت انگيزي داشت. علماي اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علي مستند دارند چه گفتار او حجيت قطعي داشت، او باب مدينه علم بود و با روح کلي پيوستگي تام داشت.""مادام ديالافوا" ، در مقام تعريف حضرت علي (عليه السلام) چنين مي‌نويسد: "احترام علي (عليه السلام) در نزد شيعه به منتهي درجه است و حقاً هم بايد اين طور باشد زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگها و فداکاري‌هايي که براي پيشرفت اسلام کرد، در دانش ، فضائل ، عدالت و صفات نيک بي نظير بود و نسلي پاک و مقدس نيز از خود باقي گذارد. فرزندانش نيز از او پيروي کردند و براي پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علي (عليه السلام) کسي است که در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار مي‌کرد و در اجراي قوانين الهي اصرار و پافشاري داشت. علي کسي است که اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود، او کسي است که تهديد و نويدش قطعي بود. "

"مادام ديالافوا " در ادامه اين بحث مي گويد:" چشمان من گريه کنيد، اشک‌هاي خود را با آه و ناله من مخلوط نماييد و براي اولاد پيامبر که مظلومانه شهيد شدند، عزاداري کنيد."

"پطروشفسکي" استاد دانشگاه لنينگراد مي‌گويد: "علي (عليه السلام) تا سرحد شور و عشق پاي بند دين، صادق و راستگو بود... و مقام صفات اولياءالله در وجودش جمع بود."

نوشته شده در شنبه 28 خرداد 1390برچسب:امام علی , شیر خدا , علی در نگاه دیگران , افتخار شیعه,ساعت 19:34 توسط حامد مقري| |

 

 

رندان تشنه لب را آبي نمي‌دهد كس
گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشه‌اي برون آي اي كوكب هدايت(1)

 

امام محمد باقر ـ عليه‌السلام ـ پنجمين اختر فروزان آسمان امامت و هفتمين گوهر عرش عصمت است. او شكافنده و تبيين كننده علوم اسلامي است.
امامي كه سراسر زندگي‌اش نور بود و همه لحظات عمر با بركتش، در راه ارشاد و هدايت انسان‌ها صرف شد.

امامي كه از زمينه سازي‌هاي پدرش امام سجادعليه‌السلام در راستاي معرفي مكتب تشيع، و مبارزه با طاغوت‌ها، بهره‌برداري بسيار كرد، و با تربيت شاگردان برجسته، و تبيين فقه ناب اسلام و اهل‌بيت ـ عليه‌السلام ـ بزرگ‌ترين قدم را براي شناسايي تشيع و مكتب اهل بيت ـ عليه‌السلام ـ برداشت.

او در سن چهار سالگي در كربلا و ماجراي عاشوراي حسيني حضور داشت، و در سفر كوفه و شام، همراه پدر، همه ماجراها را مي ديد، و براساس فرهنگ عاشورا تربيت شد.


او تجسمي از ارزش‌هاي والاي انساني و كمالات اخلاقي بود و همه لحظه‌هاي زندگي درخشانش، درس‌هاي بزرگ انساني را الهام مي‌بخشيد.
بي شك، آشنايي با سيره علمي، تربيتي، سياسي و اخلاقي آن امام همام راهنماي خوبي براي ما در مسير پر پيچ و خم زندگي است.(2)

 

سيره علمي امام باقر (ع)

 

زندگي امام باقرعليه‌السلام مصادف با دوران پر تلاطم زوال بني اميه بوده است، اما به دليل شرايط خاص آن زمان ايشان از نظر سياسي در انزوا بودند و اعتراض هاي او، با اين كه در اين راه تا سر حد شهادت حركت كرد، به صورت يك نهضت سياسي همه جانبه براي سرنگوني رژيم بني اميه نيانجاميد.

‌او دريافته بود فرهنگ تشيع در انزوا قرار دارد؛ از اين رو لازم بود به يك انقلاب وسيع فرهنگي دست بزند و با تشكيل حوزه علميه و تربيت شاگردان برجسته، فقه آل محمد ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ و خط فكري تشيع را آشكار کند.

 

‌بر همين اساس امام باقرعليه‌السلام زمينه‌سازي بسيار عميق و خوبي در اين راستا نمود و پس از ايشان، فرزند برومندش امام صادق ـ‌ عليه‌السلام ـ با تشكيل حوزه علميه با چهار هزار نفر شاگرد، آن را به ثمر رسانيد و يك دانشگاه عظيم اسلامي در تاريخ اسلام آشكار و ماندگار شد.(3)

‌بنابراين، مي‌توان گفت؛ امام باقر ـ عليه‌السلام ـ مؤسس و بنيانگذار حوزه علميه شيعه و نهضت فرهنگي انقلاب فرهنگي تشيع بود.(4) 


 

حكومت و سياست در سيره امام باقر(ع)

با وجود تمام سخت گيري هاي بني اميه، امام باقرعليه‌السلام به تبيين معارف اهل بيت عليه‌السلام مي پرداخت و از تبيين جايگاه امامت و ولايت در اسلام كه به معناي زعامت و تصدي امر است، دست بر نمي داشت.

‌زراره، يكي از اصحاب امام باقرعليه‌السلام حديثي را از ايشان روايت مي‌كند كه امام عليه‌السلام در تشريح مباني اسلام فرموده است:
« بني الاسلام علي خمسة اشياء، علي الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولايه.
اسلام بر پنج چيز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولايت (رهبري اسلامي) »
زراره مي‌گويد: عرض كردم كدام يك از اين مباني برتر است؟
حضرت فرمود: الوِلايَةُ اَفْضَل؛ لِاَنَّها مِفْتاحُهُنَّ. وَالواليُ هُوَ الدَّليلُ عَلَيهِنَّ ؛ ولايت و رهبري برتر است. زيرا كليد و راهگشاي مباني ديگر است و اين رهبر؛ راهنماي مباني ديگر است. (5)

‌با اين وجود امام باقرعليه‌السلام به تبعيت از جد بزرگوارش امام علي ـ عليه‌السلام ـ هر جا كه احساس مي‌كرد، كيان كشور اسلامي و آبروي اسلام در خطر است، خلفا را از راهنمايي و ارشاد‌هاي خود محروم نمي‌کرد.(6)


سيره عملى امام باقر(ع)

زندگي امامان معصوم عليه‌السلام، همواره الگوي شيعيان در زندگي است. و در حقيقت آن گونه كه از قول معصوم ـ ‌عليه‌السلام ـ‌ بر مي‌آيد عمل به گفتار و تبعيت از كردار ايشان، به نوعي بيانگر ميزان دوستي و نشانگر محبت به ايشان باشد.(7)

 ‌در زير به دو نمونه از سيره عملي امام باقر ـ عليه‌السلام ـ اشاره مي‌شود:

 


1ـ حلم امام

‌‌مردى مسيحى از روى كينه‏اى كه با امام عليه‌السلام داشت كلمه باقر را به بقر تغيير داد و به آن حضرت گفت: انت بقر. امام عليه‌السلام بدون آن‌كه از خود ناراحتى نشان داده و اظهار عصبانيت كند با كمال سادگى فرمود: نه من بقر نيستم، من باقرم.
مسيحى گفت: تو پسر زنى هستى كه آشپز بود امام فرمود: «شغلش اين بود، عارو ننگى محسوب نمى ‏شود.
مسيحى گفت: مادرت سياه وبى شرم وبد زبان بود. امام فرمود: اگر اين نسبت‌ها را كه به مادرم مى ‏دهى راست است خدا او را بيامرزد و از گناهانش بگذرد و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستى.
مشاهده اين همه حلم از مردى كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد كافى بود كه انقلابى در روحيه مرد مسيحى ايجاد نمايد و او را به سوى اسام بكشاند. اما ب مرد مسيحى بعد مسلمان شد.

 


2 ـ زحمت در طلب رزق

‌در گرماى شديد تابستان محمدبن منكدر كه خود را از زهاد و عباد و تارك دنيا مى ‏دانست امام را در حال خستگى شديد در انجام كارى مى ‏بيند گمان مى ‏كند امام خود را براى طلب دنيا اين گونه به زحمت انداخته، لذا به نصيحت مى‏پردازد و مى ‏گويد آيا سزاوار است مرد شريفى مثل شما در اين گرماى طاقت فرسا در طلب دنيا بيرون بيايد، اگر خداى نخواسته در اين حال مرگ شما را فرا رسد چه وضعى براى شما پديد خواهد آمد؟
شايسته نيست شما به دنبال دنيا برويد و خود را به رنج و زحمت بيندازيد.
امام عليه‌السلام فرمودند: اگر مرگ من در همين حال برسد و من بميرم، در حال عبادت و انجام وظيفه از دنيا رفته‏ ام، زيرا اين كار، عين طاعت و بندگى خدا است.
تو خيال كرده ‏اى كه عبادت منحصر به ذكر و نماز و دعاست من زندگى و خرج دارم اگر كار نكنم بايد دست حاجت به سوى تو و امثال تو دراز كنم.
من در طلب رزق مى ‏روم تا احتياج خود را از ديگران سلب كنم. وقتى بايد از رسيدن مرگ هراسان باشم كه در حال معصيت و خلافكارى و تخلف از فرمان الهى باشم نه در چنين حالى كه در حال اطاعت امر حق هستم و او مرا موظف كرده بار دوش ديگران نباشم و رزق خود را خودم تحصيل كنم.
زاهد گفت عجب اشتباهى كرده بودم. اكنون متوجه شدم كه من روش غلطى را مى ‏پيموده ‏ام و احتياج كاملى به نصيحت داشته ‏ام.(8)

 


سيره اخلاقي امام باقر(ع)

‌روايات بسياري از ائمه اطهار و رسول اکرم تصريح مي کنند که اخلاق نيکو بخش عمده ايي از دينداري است. و حتي نبي مکرم اسلام(ص)، در حديثي يادآوري کرده اند که ايشان براي تکميل مکارم اخلاقي مبعوث شده اند.(9)

‌اخلاق نيکو در کنار ايمان به خداوند و روز حساب ، اقامه نماز، پرداخت زکات و انفاق مال در راه خدا و شکيبايي در مصايب از صفات برجسته نيکوکاران، راستگويان و پرهيزگاران است.(10)

‌جامعه اسلامي آنگاه بر راه درست گام برميدارد و آن زمان شايسته اين صفت( اسلامي) خواهد بود که بيش از هميشه بر طريق اخلاق انساني گام بردارد؛ چون موازين اخلاقي براي فرد همچون قوانين براي جامعه است. جامعه بي‌قانون با انسان بي‌اخلاق برابر است. هر دو برآشفته‌، غيرقابل اعتماد و راکد‌اند و هر دو رو به سوي قهقرا خواهند رفت.

‌بهتر آن است با توجه به روزهايي چنين خوش که شادي را از ميلاد امام محمد باقر به عاريت گرفته است، به اين اصل اساسي در سخنان عالم خاندان علم و امامت امام محمد باقرعليه‌السلام بپردازيم.


نيکوگفتاري با ديگران

‌بهترين چيزي را که دوست داريد درباره شما بگويند ، درباره مردم بگوييد. (11)
امام محمد باقر ـ عليه‌السلام ـ پنج نکته را سفارش فرموده اند:
اگر مورد ستم واقع شدي ستم مکن.
اگر به تو خيانت کردند خيانت مکن.
اگر تکذيبت کردند خشمگين مشو.
اگر مدحت کنند شاد مشو.
اگر نکوهشت کنند بي تابي مکن. (12)

 

اين نکات را نه تنها شکيبايي که استقامت بزرگ مي توان ناميد. مردمي که در مناسبات متقابل با يکديگر اين موارد را رعايت کند: حقوق ديگران را مانند حقوق خود محترم داشته بر آن دل بسوزانند، فروتني را پيشه خويش ساخته از غرور و جدال بپرهيزند و درکنار اين سه شکيبايي به خرج دهند مطمئناً درِ دنيايي زيبا و جامعه اي سالم را به روي خويش خواهند گشود و پس از آن ما ناظر مشاجره و برخوردهاي رانندگان درخيابان ها، مردم در صف ارزاق و ديگر صحنه هاي دل آزار نخواهيم بود.

‌اميد است با بهره گيري از سيره اين امام همام در همه مراحل زندگي، يك زندگي سالم، همراه با روشن بيني و بصيرت بنا كنيم. و با زمينه سازي و انتظار ظهور حجت راه را براي تشكيل حكومت عدل الهي هموار سازيم.

پي نوشت‌ها


1- لسان الغيب، خواجه شمس الدين محمد، حافظ شيرازي.
2- ر.ك: امام باقرعليه‌السلام بنيانگذار نهضت فكري ـ فرهنگي تشيع، حجت‌الاسلام علي اصغر صرفه‌جو، مقاله، تبيان.
3- رجال كشي، ص 125.
4- همان، ص 125.
5- فروع کافي، ج 4 ص 62، ح 1.
6- بررسي بنيان‌هاي اخلاقي و سياسي درسيره امام محمدباقر(ع)، ح.طاهري، مقالات، تبيان.
7- امير مؤمنان(ع): من احبنا فليعمل بعملنا و ليتجنب الورع،هر که مارا دوست مي‌دارد بايد چون رفتار ما عمل کند و جامه پارسايي در بر گيرد. غررالحکم :حديث8483.
8- ر.ك : سيره‌‏ى علمى امام محمد باقرعليه‌السلام، مقاله، پايگاه ويژه امام باقرعليه‌السلام، http://emambagher.heyatblog.net/.
9- رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ(ص) بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏67، ص: 373.
10- اشاره به آيه 177 سوره بقره.
11- بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج 65، ص 152.
12- بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج 75، ص 167.



 

محمد هاشم نعمت اللهي

نوشته شده در یک شنبه 15 خرداد 1390برچسب:,ساعت 9:57 توسط حامد مقري| |

3-  أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ لِي يَا جَابِرُ أَ يَكْتَفِي مَنِ انْتَحَلَ التَّشَيُّعَ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ يَا جَابِرُ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ الْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ اللَّهِ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الْبِرِّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ التَّعَاهُدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْغَارِمِينَ وَ الْأَيْتَامِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ كَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِي الْأَشْيَاءِ قَالَ جَابِرٌ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا نَعْرِفُ الْيَوْمَ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ يَا جَابِرُ لَا تَذْهَبَنَّ بِكَ الْمَذَاهِبُ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ يَقُولَ أُحِبُّ عَلِيّاً وَ أَتَوَلَّاهُ ثُمَّ لَا يَكُونَ مَعَ ذَلِكَ فَعَّالًا فَلَوْ قَالَ إِنِّي أُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ فَرَسُولُ اللَّهِ ص خَيْرٌ مِنْ عَلِيٍّ ع ثُمَّ لَا يَتَّبِعُ سِيرَتَهُ وَ لَا يَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِيَّاهُ شَيْئاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَكْرَمُهُمْ عَلَيْهِ أَتْقَاهُمْ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ يَا جَابِرُ وَ اللَّهِ مَا يُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَّا بِالطَّاعَةِ وَ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ‏                                              
                        
النَّارِ وَ لَا عَلَى اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَع‏

 

ترجمه:جابر روایت کرد که امام محمد باقر (ع) به وی فرمود : ای جابر ، آیا کسی ادعای شیعه گری نماید و بگوید من دوستدار اهل بیتم کفایت می کند ؟ سوگند به خدای سبحان ، شیعه ما نیست مگر کسی که تقوای الهی را پیشه خود کند و از خدا اطاعت نماید. ای جابر ، به این خصلت شناخته نمی شوند مگر به در پیش گرفتن تواضع ، خشیت از خدا ، امانت داری ، زیاد ذکر خدا کردن ، روزه گرفتن ، نماز خواندن ، نیکی به والدین ، متعهد بودن نسبت به همسایگان  از جمله  فقیران ، مسکینان ، بدهکاران و یتیمان ، راست گویی ، تلاوت قرآن ، بازداشتن زبان از مردم مگر به خیر و نیکی ، و سر آخر این که امین طایفه و عشیره خود در هر چیزی باشند.جابر گفت : ای پسر رسول خدا (ص) ، ما در این عصر کسی را با این صفت نمی شناسیم !امام (ع) فرمود : ای جابر ، صِرف پیوستن کسی به مذهب  ، موجب اشتباه و گمراهی نشود . چه بسا کسی می گوید من دوستدار حضرت علی (ع) و ولایتمدار وی هستم ولیکن در این راه فعال نیست . پس اگر کسی بگوید من پیامبر خدا (ص) دوست دارم  و پیامبر (ص) از علی (ع) بهتر است . آن گاه به سیره و سنت آن حضرت عمل نکند ، دوستی وی هیچ سودی به حالش نخواهد داشت . پس تقوای خدا را در پیش گیرید  و به آن چه که در نزد خدااست عمل کنید. زیرا بین خدا و بین کسی قرابت و خویشاوندی نیست . ( آگاه باشید ) دوستداشتنی ترین  و مورد احترام ترین بندگان در نزد خدا با تقوا ترین و عمل کننده ترین آنان به طاعت خدا است . ای جابر ، به خدا سوگند هیچ تقرب و نزدیکی به خدا صورت نمی پذیرد مگر به طاعت ( از او ) . چه این که با ما ( اهل بیت ) همراه بودن ( بدون عمل به طاعت الهی ) موجب رهایی از آتش جهنم نمی شود و هم چنین برای کسی بر خدا حجتی نمی ماند. هرکس مطیع پروردگار باشد ، آن کس ولی ما است  و هرکس نسبت به خدا عاصی باشد ، او دشمن ما است . کسی به ولایت ما ( اهل بیت ) دست نمی یابد مگر با عمل و پارسایی .

الكافي ج2 ص74
برداشت: شيعه واقعي كسي است كه با تقوا باشد ودر عرصه عمل شيعه بودن خود را ثابت كند.


 

نوشته شده در دو شنبه 26 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 12:4 توسط حامد مقري| |

بسم الله الرحمن الرحيم

 

1- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (إذا كانَ يَوْمُ القيامَةِ نادى مُنادٍ: يا أَهْلَ الجَمْعِ غُضُّوا أَبْصارَكُمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَة) .

(روز قيامت يك صدائي بلند ميشود كه : إي مردم غضّ بصر كنيد كه فاطمة (س) ميخواهد عبور كند) .

كنز العمّال ج 13 ص 91 و 93/ منتخب كنز العمّال بهامش المسند ج 5 ص 96/ الصواعق المحرقة ص 190/ أسد الغابة ج 5 ص 523/ تذكرة الخواص ص 279/ ذخائر العقبى ص 48/ مناقب الإمام علي لابن المغازلي ص 356/ نور الأبصار ص 51 و 52/ ينابيع المودّة ج 2 باب 56 ص 136.

 

2- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (كُنْتُ إذا اشْتَقْتُ إِلى رائِحَةِ الجنَّةِ شَمَمْتُ رَقَبَةَ فاطِمَة) .

( اگر به بوي بهشت اشتياق ميكردم فاطمه را بو ميكردم ) .

منتخب كنز العمّال ج 5 ص 97/ نور الأبصار ص 51/ مناقب الإمام علي لابن المغازلي ص 360.

 

3- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (حَسْبُك مِنْ نساءِ العالَميَن أَرْبَع: مَرْيمَ وَآسيَة وَخَديجَة وَفاطِمَة) .

( از زنان عالم 4 نفر بهترينانند : مريم وآسيه وخديجه وفاطمه (س) ) .

مستدرك الصحيحين ج 3 باب مناقب فاطِمَة ص 171/ سير أعلام النبلاء ج 2 ص 126/ البداية والنهاية ج 2 ص 59/ مناقب الإمام علي لابن المغازلي ص 363.

 

4- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (يا عَلِي هذا جبريلُ يُخْبِرنِي أَنَّ اللّهَ زَوَّجَك فاطِمَة) .

( ياعلي , جبرئيل الآن به من خبر دادكه خدا فاطمه را به ازدواج تو درآورد ) .

مناقب الإمام علي من الرياض النضرة: ص 141.

 

5- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (ما رَضِيْتُ حَتّى رَضِيَتْ فاطِمَة) .

( هيج گاه راضي نشدم تا فاطمه راضي ميشد ) .

مناقب الإمام علي لابن المغازلي: ص 342.

 

6- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (يا عَلِيّ إِنَّ اللّهَ أَمَرَنِي أَنْ أُزَوِّجَكَ فاطِمَة) .

( يا علي , خدا به من دستور داد تا تو را به ازدواج فاطمه درآورم ) .

الصواعق المحرقة باب 11 ص 142/ ذخائر العقبى ص 30 و 31/ تذكرة الخواص ص 276/ مناقب الإمام علي من الرياض النضرة ص141/ نور الأبصار ص53.

 

7- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (إِنّ اللّهَ زَوَّجَ عَليّاً مِنْ فاطِمَة) .

( خدا علي و فاطمه را به ازدواج درآورد ) . 

الصواعق المحرقة ص 173.

 

8- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (أَحَبُّ أَهْلِي إِليَّ فاطِمَة) .

( فاطمه محبوب ترين أهل من است نزد من ) .

الجامع الصغير ج 1 ح 203 ص 37/ الصواعق المحرقة ص 191/ ينابيع المودّة ج 2 باب 59 ص 479/ كنز العمّال ج 13 ص93.

 

9- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (خَيْرُ نِساءِ العالَمين أَرْبَع: مَرْيَم وَآسية وَخَدِيجَة وَفاطِمَة) .

( سروران زنان عالم 4 نفرند : مريم وآسيه وخديجه وفاطمه ) .

الجامع الصغير ج 1 ح 4112 ص 469/ الإصابة في تمييز الصحابة ج 4 ص 378/ البداية والنهاية ج 2 ص 60/ ذخائر العقبى ص 44.

 

10- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (سيّدَةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنَّةِ فاطِمَة) .

( سرور زنان بهشت فاطمه است ) .

كنز العمّال ج13 ص94/ صحيح البخاري، كتاب الفضائل، باب مناقب فاطمة/ البداية والنهاية ج 2 ص61.

 

11- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ الجَنَّةَ: عَليٌّ وَفاطِمَة) .

( اولين كسي كه وارد بهشت ميشود : علي وفاطمه هستند ) .

نور الأبصار ص 52/ شبيه به آن در كنز العمّال ج 13 ص 95.

 

12- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (أُنْزِلَتْ آيَةُ التطْهِيرِ فِيْ خَمْسَةٍ فِيَّ، وَفِيْ عَليٍّ وَحَسَنٍ وَحُسَيْنٍ وَفاطِمَة) .

( آيه تطهير بر 5 نفر نازل شد , بر من وعلي وحسن وحسين وفاطمه (عليهم السلام) ) .

إسعاف الراغبين ص 116/ صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابة.

 

13- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (أَفْضَلُ نِساءِ أَهْل الجَنَّةِ: مَرْيَمُ وَآسيةُ وَخَديجَةُ وَفاطِمَة) .

( بهترين زنان اهل بهشت 4  نفرند : مريم وآسيه وخديجه وفاطمه ) . 

سير أعلام النبلاء: ج 2 ص 126/ذخائر العقبى: ص 44.

 

14- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (أَوَّلُ مَنْ دَخَلَ الجَنَّةَ فاطِمَة) .

( أوّلين كسي كه وارد بهشت ميشود فاطمه است ) . 

ينابيع المودّة ج2 ص322 باب56.

 

15- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (المَهْدِيِ مِنْ عِتْرَتي مِنْ وُلدِ فاطِمَة) .

( مهدي أز عترت من أز ولد فاطمه ميباشد ) . 

 الصواعق المحرقة ص237.

 

16- قال رســـول اللّه (صلى الله عليه وآله): (إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطـــَمَ ابْنَتِي فاطِمَـــة وَوُلدَهـــا وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِكَ سُمّيَتْ فاطِمَة) .

( خداي تبارك وتعالى آتش را بر دخترم فاطمه وپسرانش وكسي كه آنان را دوست بدارد دور ومنع كرده است , وبه همين دليل است كه اسمش فاطمه است ) .

كنز العمال ج6 ص219.

 

17- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة أَنْتِ أَوَّلُ أَهْلِ بَيْتي لُحُوقاً بِي) .

( اي فاطمه , تو أوّلين نفري هستي كه أز عترتم بعد أز من به نزد من مي آيي ) .

حلية الأولياء ج 2 ص 40/ صحيح البخاري كتاب الفضائل/كنز العمّال ج 13 ص 93/ منتخب كنز العمّال ج 5 ص 97.

 

18- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّي يَسُرُّنِي ما يَسُرُّها) .

( فاطمه پاره تن من است , هر چه او را خوش حال كند مرا خوش ميكند ) .

الصواعق المحرقة ص 180 و 232/ مستدرك الحاكم / معرفة ما يجب لآل البيت النبوي من الحق على من عداهم ص 73/ ينابيع المودّة ج 2 باب 59 ص 468.

 

19- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة سِيِّدةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنِّة) .

( فاطمه سرور زنان أهل بهشت است ) . 

صحيح البخاري ج 3 كتاب الفضائل باب مناقب فاطِمَة ص 1374/ مستدرك الصحيحين ج 3 باب مناقب فاطِمَة ص 164/ سنن الترمذي ج 3 ص 226/ كنز العمّال ج 13 ص 93/ منتخب كنز العمّال ج 5 ص 97/ الجامع الصغير ج 2 ص 654 ح 5760/ سير أعلام النبلاء ج 2 ص 123/ الصواعق المحرقة ص 187 و 191/ خصائص الإمام عليّ للنسائي ص 118/ ينابيع المودّة ج 2 ص 79/ الجوهرة في نسب عليّ وآله ص 17/ البداية والنهاية ج 2 ص 60.

 

20- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة بَضْعَةُ مِنّي فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنِي) .

( فاطمه پاره تن من است , هر چه او را غضبناك كند مرا غضبناك كرده است ) .

صحيح البخاري ج 3 كتاب الفضائل باب مناقب فاطِمَة ص 1374/ خصائص الإمام عليّ للنسائي ص 122/ الجامع الصغير ج 2 ص 653 ح 5858/ كنز العمّال ج 3 ص 93 ـ 97/ منتخب بهامش المسند ج 5 ص 96/ مصابيح السنّة ج 4 ص 185/ إسعاف الراغبين ص 188/ ذخائر العقبى ص 37/ ينابيع المودّة ج 2 ص 52 ـ 79.

 

21- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة خُلِقَتْ حورِيَّةٌ فِيْ صورة إنسيّة) .

( فاطمه يك حوريّه خلق شد به صورت إنسيّه ) . 

مناقب الإمام علي لابن المغازلي ص 296.

 

22- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة حَوْراءُ آدَميّةَ لَم تَحضْ وَلَمْ تَطْمِث) .

( فاطمه حوريّه إنسيّه است , حيض ونفاس ندارد ) .

الصواعق المحرقة ص 160/ إسعاف الراغبين ص 188/ كنز العمّال ج 13 ص 94/ منتخب كنز العمّال ج 5 ص 97.

 

23- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة أَحَبُّ إِليَّ مِنْكَ يا عَلِيّ وَأَنْتَ أَعَزُّ عَلَيَّ مِنْها) .

( فاطمه از تو يا علي نزد من محبوب تر است , وتو نزد من از او عزيزتر ميباشي ) .

مجمع الزوائد ج 9 ص 202/ الجامع الصغير ج 2 ص 654 ح 5761/ منتخب كنز العمّال ج 5 ص 97/ أسد الغابة ج 5 ص 522/ ينابيع المودّة ج 2 باب 56 ص 79/ الصواعق المحرقة الفصل الثالث ص 191.

 

24- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّي وَهِيَ قَلْبِيْ وَهِيَ روُحِي التي بَيْنَ جَنْبِيّ) .

( فاطمه پاره تن من است , واو قلب من است , وروحي كه بين من است ) .

نور الأبصار ص 52.

 

25- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة سيِّدَةُ نِساءِ أُمَّتِي) .

( فاطمه سرور زنان أمّت من است ) .

سير أعلام النبلاء ج 2 ص 127/صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابة، باب مناقب فاطمة/مجمع الزوائد ج 2 ص 201/إسعاف الراغبين ص 187.

 

26- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّي يُؤلِمُها ما يُؤْلِمُنِي وَيَسَرُّنِي ما يَسُرُّها) .

( فاطمه پاره تن من است , هر چه او را بيازارد مرا آزرده است , وهرچه او را مسرور گرداند مرا مسرور كرده است ) .

مناقب الخوارزمي ص 353.

 

27- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّي مَنْ آْذاهَا فَقَدْ آذانِي) .

(فاطمه پاره تن من است , هر كه او را مرا بيازارد مرا آزرده است) .

السنن الكبرى ج 10 باب من قال: لا تجوز شهادة الوالد لولده ص 201/ كنز العمّال ج 13 ص 96/نور الأبصار ص52/ ينابيع المودّة ج 2 ص 322.

 

28- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة بَهْجَةُ قَلْبِي وَابْناها ثَمْرَةُ فُؤادِي) .

( فاطمه بهجت وسرور قلب من است , ودو پسرش ميوه دل من هستند ) .

ينابيع الموّدة ج 1 باب 15 ص 243.

 

29- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة لَيْسَتْ كَنِساءِ الآدَميّين) .

( فاطمه مثل زنان آدميّين نيست ) . 

مجمع الزوائد ج 9 ص 202.

 

30- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة إِنّ اللّهَ يَغْضِبُ لِغَضَبَكِ) .

( اي فاطمه , خدا با غضب تو غضبناك ميشود ) .

الصواعق المحرقة ص 175/ مستدرك الحاكم، باب مناقب فاطمة / مناقب الإمام علي لابن المغازلي ص 351.

 

31- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة إِنّ اللّهَ غَيْرُ مُعَذِّبِكِ وَلا أَحَدٍ مِنْ وُلْدِكِ) .

( اي فاطمه خدا نه تو را عذاب ميدهد نه كسي أز پسرانت را ) 

كنز العمّال ج13 ص96/ منتخب كنز العمّال بهامش مسند أحمد ج5 ص97/ إسعاف الراغبين بهامش نور الأبصار ص118.

32- قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (كَمُلَ مِنَ الرِّجال كَثِيرُ وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النساءِ إِلاّ أَرْبَع: مَرْيـــم وَآسِيَة وَخَديجـــَة وَفاطِمـــَة)

( أز مردان خيلي به كمال رسيدند , ولي أز زنان فقط 4 نفر : مريم وآسيه وخديجه وفاطمه )

نور الأبصار ص 51.

33- قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): (ليلة عرج بي إلى السماء رأيت على باب الجنّة مكتوبا : لا إله إلا الله , محمّد رسول الله , عليّ حبيب الله , الحسن والحسين صفوة الله , فاطمة خيرة الله , على مبغضيهم لعنة الله)

( شبي كه به معراج رفتم بر در بهشت ديدم نوشته شده بود : لا إله إلا الله , محمد رسول الله , علي ولي الله , حسن وحسين مصطفايان خدا , فاطمه برگزيده خدا , لعنت خدا بر مبغضين آنان ) .

تاريخ بغداد : 1/259 تاريخ دمشق : 14/170 لسان الميزان : 5/70

34- قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): (لو كان الحسن شخصا لكان فاطمة , بل هي أعظم , إن فاطمة ابنتي خير أهل الأرض عنصرا وشرفا وكرما) .

( أگر إحسان شخص بود , فاطمه ميبود , بلكه أو أعظم است , فاطمه دختر من بهترين أهل زمين است در كرم وعنصر وشرف ) .

مقتل الحسين : 1/60.

35- خرج رسول الله (صلى الله عليه وآله) وهو آخذ بيد فاطمة (سلام الله عليها) فقال : (من عرف هذا فقد عرفها ومن لم يعرفها فهي فاطمة بنت محمّد وهي قلبي وروحي التي بين جنبي) .

پيامبر أكرم (ص) خارج شدند در حالي كه دست حضرت فاطمه (س) را گرفته بودند , سپس گفتند : (هر كس أو را ميشناسد شناخته است , وهر كه كه او را نميشناسد پس او فاطمه دختر محمد است , واو قلب من است وروحي كه بين من است) .

الفصول المهمّة : 146 نور الأبصار : 53

36- قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): (إنّما سمّيت فاطمة لأنّ الله عزّوجلّ فطم من أحبّها من النّار)

( فاطمه فاطمه ناميده شد چون كه خدا محبّان او را أز آتش دور گردانيده است )

مجمع الزوائد : 9/201

37- قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) : (أتاني جبرئيل قال : يا محمّد إنّ ربّك يحبّ فاطمة فاسجد , فسجدت , ثمّ قال : إنّ الله يحبّ الحسن والحسين فسجدت , ثمّ قال : إنّ الله يحبّ من يحبّهما) .

( جبرئيل نزد من آمد وگفت : يا محمّد , خدا فاطمه را دوست دارد , پس سجده كن , سجده كردم , سپس گفت : خدا حسن وحسين را هم دوست دارد , پس سجده كردم , سپس گفت : خدا دوست دارد هر كس كه آن دو را دوست بدارد ) .

لسان الميزان : 3/275

38- قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) : (إن فاطمة شعرة مني فمن آذى شعرة مني فقد آذاني , ومن آذاني فقد آذى الله , ومن آذى الله لعنه ملء السماوات والأرض) .

( فاطمه موئي أز من است , پس كسي كه موئي أز من را بيازارد مرا آزرده است , وكسي كه مرا بيازارد خدا را آزرده است , وكسي خدا را بيازارد خدا أو را به أندازه زمين وآسمان لعنتش ميكند ) .

حلية الأولياء : 2/40

39-  قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) : (يا سلمان , حبّ فاطمة ينفع في مئة من المواطن , أيسر تلك المواطن : الموت , والقبر , والميزان , والمحشر , والصراط , والمحاسبة , فمن رضيت عنه ابنتي فاطمة , رضيت عنه , ومن رضيت عنه رضي الله عنه , ومن غضبت عليه ابنتي فاطمة , غضبت عليه , ومن غضبت عليه غضب الله عليه , يا سلمان ويل لمن يظلمها ويظلم بعلها أمير المؤمنين عليا , وويل لمن يظلم ذرّيتها وشيعتها) .

(إي سلمان , حبّ فاطمه در 100 جا نافع ومفيد است , ميسّرترين وراحت ترين آن جا ها : هنگام مردن , در قبر , در ميزان , در محشر , در صراط , در محاسبه , پس هر كه كه دخترم فاطمه از او راضي شود من هم از او راضي ميشوم وكسي كه من از او راضي شوم خدا از او راضي ميشود , وهر كس كه دخترم فاطمه بر او غضب كند من هم بر او غضبناك ميشوم , وهر كس كه من بر او غضبناك شوم خدا بر او غضبناك ميشود , إي سلمان , واي بركسي كه به او وبه شوهر او أمير المؤمنين علي ظلم وستم كند , وواي بر كسي كه به نسل وشيعه او ظلم وستم كند) .

فرائد السمطين : 2 باب 11 ح 219 كشف الغم : 1/467

40- (قرأ رسول الله (صلى الله عليه وآله) هذا الآية : (في بيوت أذن الله أن ترفع ويذكر فيها اسمه) فقام إليه رجل فقال : أي بيوت هذه يا رسول الله ؟ قال : بيوت الأنبياء , فقام إليه أبوبكر فقال : يا رسول الله أهذا البيت منها ؟ -مشيرا إلى بيت علي وفاطمة عليهما السلام-قال : نعم , من أفاضلها)

(رسول خدا (ص) إين آيه را خواند : (در خانه هائي كه خدا إجازه داده است كه بالا روند وذكر او در آنها به بزرگي ياد شود) پس كسي بلند شد وسؤال كرد : كدام بيوتي هستند اينها يا رسول الله ؟ فرمودند : بيوت أنبياء , پس ابوبكر بلند شد وگفت : يا رسول الله اين خانه هم ضمن آنان است ؟ -اشاره به خانه حضرت علي وحضرت فاطمه عليهما السلام كرده بود- پيامبر (ص) فرمودند : بله , از بهترينان آن بيوت است) .

الدر المنثور : 6/203 تفسير آية النور , روح المعاني : 18/174 تفسير الثعلبي : 7/107 الكشف والتبيان للمسفوي : 72

 

---------------------------------------------

والي ماشاءالله مطالب ديگر که علاقه مندان جهت مطالعه مي توانند به مصادر ذيل(در ادامه مطلب) مراجعه کنند

حدود 70 مصدر سني وشيعي است درباره مظلوميت حضرت زهراء (س)

 


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 2 ارديبهشت 1390برچسب:فضايل حضرت فاطمه , بانوي آب و آينه , ,ساعت 9:25 توسط حامد مقري| |

بى‏مناسبت نيست كه به قسمتى از احاديث اسلامى اشاره كنيم كه آنها نيز گروه‏هاى زيادى را كه ظاهرا در زمره مسلمانان و يا پيروان مكتب اهل بيت عليهم السّلام هستند را مطرود دانسته و آنان را از صف مؤمنان و شيعيان خارج مى‏سازد:

1- پيامبر اسلام صلّي الله عليه و آله وسلّم مى‏فرمايد:

من غش مسلما فليس منا.

آن كس كه با برادران مسلمانش تقلب و خيانت كند از ما نيست.

أمالي، شيخ صدوق، ص 515 .

2- امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد:

ليس بولى لى من اكل مال مؤمن حراما.

كسى كه مال مؤمنى را به گناه بخورد دوست من نيست.

كافي، شيخ كليني، ج 5 ، ص 314 .

3- پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم مى‏فرمايد:

الا و من اكرمه الناس اتقاء شره فليس منى.‏

بدانيد كسى كه مردم او را به خاطر اجتناب از شرش گرامى دارند از من نيست.

خصال، شيخ صدوق، ص 14.

 4- امام صادق عليه السّلام فرمود:

ليس من شيعتنا من يظلم الناس‏.

كسى كه به مردم ستم مى‏كند شيعه ما نيست.

تحف العقول، ابن شعبة حراني ، ص 303 .

5- امام كاظم عليه السّلام فرمود:

ليس منا من لم يحاسب نفسه فى كل يوم .

 «1»:" كسى كه هر روز به حساب خويش نرسد از ما نيست.

اختصاص، شيخ مفيد، ص 26.

6- پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم فرمود:

من سمع رجلا ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم‏.

 كسى كه صداى انسانى را بشنود كه فرياد مى‏زند اى مسلمانان به دادم برسيد و كمكم كنيد كسى كه اين فرياد را بشنود و پاسخ نگويد مسلمان نيست.

وسائل الشيعة (الإسلامية)، حر عاملي،  ج 11، ص 108.

7- امام باقر ع به يكى از يارانش به نام جابر فرمود:

و اعلم يا جابر بانك لا تكون لنا وليا حتى لو اجتمع عليك اهل مصرك و قالوا انت رجل سوء لم يحزنك ذلك و لو قالوا انك رجل صالح لم يسرك ذلك و لكن اعرض نفسك على كتاب اللَّه‏.

اى جابر! بدان كه تو دوست ما نخواهى بود تا زمانى كه اگر تمام اهل شهر تو جمع شوند و بگويند تو آدم بدى هستى غمگين نشوى و اگر همه بگويند تو آدم خوبى هستى خوشحال نشوى بلكه خود را بر كتاب خدا قرآن عرضه دارى و ضوابط خوبى و بدى را از آن بگيرى و بعد ببينى از كدام گروهى.

تحف العقول، ابن شعبة حراني، ص 284.

اين احاديث خط بطلاني است بر پندار كسانى كه تنها به اسم قناعت مى‏كنند و از عمل و ارتباط مكتبى در ميان آنها خبرى نيست. و به وضوح ثابت مى‏كند كه در مكتب پيشوايان الهى آنچه اصل اساسى و زير بنائى است همان ايمان به مكتب و عمل به برنامه‏هاى آن است و همه چيز بايد با اين مقياس سنجيده شود.

در پايان اين حديث را نيز اضافه كنيم كه اين راه سختي‌ها نيز دارد همان‌گونه كه در حديث آمده:

عن امير المؤمنين عليه السّلام : من أحبنا أهل البيت فليعد للفقر جلبابا.

كسي كه ما اهل بيت را دوست مي‌دارد بايد لباس فقر و سختي بر تن نمايد.

أمالي، سيد مرتضى، ج 1، ص 13.
نوشته شده در شنبه 27 فروردين 1390برچسب:,ساعت 10:22 توسط حامد مقري| |

  أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لعلي والذي نفسي بيده لولا أن يقول فيك

طوائف من أمتي ما قالت النصارى في عيسى بن مريم لقلت فيك اليوم مقالا لا

تمر بأحد من المسلمين إلا أخذ التراب من أثر قدميك يطلبون به البركة    

المعجم الكبير طبراني ج 1 ص 320

پيامبر اكرم صلي الله عليه واله به علي عليه السلام فرمود : اگر گروه هايي از امت من در مورد تو آنچه مسيحيان در مورد عيسي بن مريم [الاهيت] گفتند نمي گفتند امروز در مورد تو سخني مي گفتم كه بر احدي از مسلمين نمي گذشتي مگر اينكه خاك پاي تو را به عنوان بركت بر مي داشتند

 

شايد بتوان گفت يكي از مهمترين و زيبا ترين احاديث در مورد مناقب حضرت امير المومنين عليه السلام اين حديث است كه چند نكته كليدي مي توان از آن برداشت كرد :

1- پيامبر اكرم از خوف افراد غالي -كه لعنت خدا بر آنها باد- بسياري از مناقب امير المومنين علي عليه السلام را بازگو نفرمودند

2- در اين حديث بركت گرفتن از آثار اولياء مطرح شده و نفي نشده است(يطلبون به البركة)

يك سوال كليدي نيز در مورد احاديث مربوط به خلفا پيش مي آيد كه با اين كه احاديث زيادي در مورد مناقب ابي بكر از زبان پيامبر اكرم در كتب اهل سنت آمده چرا خليفه اول در سقيفه بني ساعده به هيچ كدام از آن ها اشاره نكرد ؟

آيا خود ايشان از وجود چنين رواياتي بي خبر بوده؟

اشاره نكردن به اين احاديث نشان دهنده ساختگي بودن اين احاديث در زمان بني اميه نيست؟

يا شايد تواضع خليفه مانع بيان مناقبش بوده است؟

به راستي چرا ابوبكر در سقيفه به هيچ يك از فضايلش غير از خويشاوندي اشاره نكرد؟؟؟

نوشته شده در پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:,ساعت 13:50 توسط حامد مقري| |

شبهه ششم:

ايشان مي‌گويد:

تا زماني كه شيعيان قائل به ارتداد صحابه بعد از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند، به هيچ وجهي وحدت ميان ما امكان‌پذير نيست.

جواب:

جناب آقاي گرگيچ! باز هم من توصيه مي‌كنم كه مقداري مطالعه كنيد..........
ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 24 فروردين 1390برچسب:,ساعت 9:9 توسط حامد مقري| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد