باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است    

                                  باز اين چه نوحه و چه عذاب و چه ماتم

باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين

                                بي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست

                                 اين رستخيز عام كه نامش محرم است .

 

نوشته شده در یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:محرم , امام حسين , عزاداري,ساعت 9:21 توسط حامد مقري| |

 

بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم


اعتقاد شيعه در مورد ائمه اطهار همواره باعث حرف هايي از طرف افراد نادان و گاهي مغرض شده است . اين عده مدام سعي كرده اند با گفتن اين جمله كه شيعيان غلو مي كنند و براي ائمه خود علم غيب متصورند خون شيعه را مباح دانسته و عقايد شيعه را به سخره بگيرند .


اين حديث زيبا از زبان امام جواد عليه السلام بهترين پاسخ به اين عده است :

وَ رُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ فَرَجٍ الرُّخَّجِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ إِنَّ شِيعَتَكَ تَدَّعِي أَنَّكَ تَعْلَمُ كُلَّ مَاءٍ فِي دِجْلَةَ وَ وَزْنَهُ وَ كُنَّا عَلَى شَاطِئِ دِجْلَةَ فَقَالَ ع لِي يَقْدِرُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُفَوِّضَ عِلْمَ ذَلِكَ إِلَى بَعُوضَةٍ مِنْ خَلْقِهِ أَمْ لَا قُلْتُ نَعَمْ يَقْدِرُ فَقَالَ‏ أَنَا أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ بَعُوضَةٍ وَ مِنْ أَكْثَرِ خَلْقِهِ

بحاراالانوار ج : 50 ص : 100
 
                        
 
 
عمر بن فرج الرخجي مي گويد به ابي جعفر (امام جواد عليه السلام ) گفتم شيعيان تو ادعا مي كنند كه تو تمام آب دجله و وزن آن را مي داني و ما بر ساحل دجله ايستاده بوديم .
امام جواد علیه السلام فرمود:« آیا خداوند متعال قدرت دارد این دانش را به پشه‌ای بدهد؟»
شخص پاسخ داد:« بله؛ چنین قدرتی دارد.»
امام جواد علیه السلام فرمود:« مقام من نزد خداوند از پشه و بیشتر مخلوقات دیگرش بیشتر است.»


اين نكته را بايد ياد آور شد كه افرادي كه علم غيب و ساير كرامات را از ائمه نفي مي كنند (وهابيت يا همان پيروان مكتب اموي ) در واقع مشكل توحيدي دارند و خدا را آنگونه كه بايد نمي شناسند هرچند ادعاي انس با قرآن و حفظ آن را دارند ولي از درك ساده ترين جملات آن يعني (ان الله علي كل شيء قدير ) عاجزند .

چرا كه هيچ شيعه اي ادعا نكرده ائمه معصومين علم بالذات دارند .

 

نوشته شده در جمعه 21 مهر 1391برچسب:علم غيب , توحيد , امام جواد ع, وهابي و عدم درك قرآن ,ساعت 19:52 توسط حامد مقري| |

بسم الله الرحمن الرحيم
 
 
 
شايد شما هم به چنين شبهه اي برخورد كرده باشيد
من نمي دانم شما چه هستيد و که هستيد و مسئوليت عقايد شما را ندارم. اما
همين " يا علي" " يا علي مدد" گفتنتان خود خلاف دستور قرآن نيست!!!!؟؟.
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو مدد مي خواهيم
وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا (الجن 18) و مساجد ويژه خداست، پس هيچ كس را با خدا مخوانيد.
...
وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ ﴿فاطر13 إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ ۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ ( فاطر 14) ... و كساني را كه غير از او به كمك ميخوانيد اختيار‌دار چيزي حتي باندازه پوست هسته خرمائي هم نيستند.
اگر آنها را صدا بزنيد صداي شما را نميشنوند و اگر بشنوند جوابتان را نميدهند
و روز قيامت منكر شرک شما ميشوند و هيچكس و [هيچ كس‌] چون [خداى‌] آگاه، تو را خبردار نمى‌كند.
إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّـهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ ۖ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ ﴿ الاعراف196 وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلَا أَنفُسَهُمْ يَنصُرُونَ ﴿ الاعراف 197
بى‌ترديد، سرور (ولي) من آن خدايى است كه قرآن را فرو فرستاده، و همو يار صالحين است. (196) كساني را كه غير از خدا به كمك خود ميخوانيد، توانائي ياري شما را ندارند، خودشان را هم نميتوانند ياري كنند(197)
 
با سلام
دوست گرامي
اينكه خدا فرموده اياك نعبد و اياك نستعين، از طرف ديگر فرموده است :يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَة . المائده / 35 .اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد ! و وسيله ه‏ايى براى تقرب به او بجوئيد .و نيز از قول برادران حضرت يوسف عليه السلام نقل فرموده كه به حضرت يعقوب فرمودند :يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ .گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، كه ما خطاكار بوديم!»و حضرت يعقوب عليه السلام نيز كه پيامبر خدا بود به آن‌ها قول داد كه در آينده نزديك از خداوند براي آن‌ها طلب استغفار خواهد كرد :قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ . يوسف / 97 و 98 .گفت: «بزودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى‏طلبم، كه او آمرزنده و مهربان است! اگر قرار بود كه توسل به غير خدا شرك بود ، حضرت يعقوب كه پيامبر خداوند بود ، نبايد به آن‌ها چنين قولي مي‌داد و بايد آن‌ها را از اين كار شرك‌آلود نهي مي‌كرد . خداوند نيز بعد از نقل اين واقعه نمي‌گويد كه كار آن‌ها شرك بوده است .و باز در آيه خطاب به پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد : وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا . النساء / 64 . و اگر آنان ، هنگامى كه به خود ستم مى‏ كردند (و فرمان هاى خدا را زير پا مى ‏گذاردند)، به نزد تو مى‏ آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏ كردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى‏ كرد خدا را توبه پذير و مهربان مى‏ يافتند .
اين آيه صراحت دارد كه آمدن به سراغ پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم  و او را بر در درگاه خدا شفيع قرار دادن ، و وساطت و استغفار آن حضرت براى گنهكاران نه تنها شرك نيست ؛ بلكه سبب پذيرش توبه ، و رحمت الهى نيز مي‌شود.
اگر وساطت ، دعا ، استغفار و شفاعت خواستن از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم شرك بود ، چگونه امكان داشت كه خداوند چنين دستورى را به گنهكاران بدهد !
به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه پيامبران و ائمه عليهم السلام  آمرزنده گناه نيستند ؛ بلكه آن‌ها فقط مى‏توانند از خدا طلب آمرزش كنند و از آن‌جايي كه آن‌ها بندگان برگزيده خداوند هستند و در نزد خداوند آبرو دارند ، خداوند شفاعت آنان را مي‌پذيرد و آمرزنده حقيقي خداوند است
بناراين انحصار در عبادت در آيه اياك نعبد و اياك نستعين صحيح است و پرستش غير خداوند حرام است و كسى كه به  علي عليه السلام توسل مى‏ جويد حضرت علي عليه السلام  را پرستش نكرده است؛ زيرا شرط پرستش آن است كه عبادت كننده اعتقاد به ربوبيت و الوهيت معبود داشته باشد، و كسى علي عليه السلام  را ربّ و اله خود نمى‏ داند.امّا منحصر كردن استعانت به خداوند صحيح است و هرگز منافاتى با استعانت از اسباب ندارد، زيرا اگر اين اسباب استقلال در تأثير داشته باشند در اين صورت استعانت از آنها منافات با استعانت از خداى متعال دارد  امّا اگر اين اسباب را مستقل ندانيم و بگوييم لامؤثر فى‏ الوجود الّا اللَّه در اين صورت استعانت از آنها منافاتى با توحيد در استعانت ندارد و قرآن نيز فرموده است: وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ بقره 45
 اما درباره آيات  (وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً)....،  بايد بگوييم كه مقصود از دعا در مجموع اين آيات، مطلق دعا و خواستن نيست؛ بلكه دعا و نداى خاصّى است كه با قصدِ آن معنا، مرادف با معناى عبادت مى ‏شود و آن معناى الوهيت و يا ربوبيت است. به علاوه اينكه مجموع اين آيات مربوط به بت‏ پرستانى است كه گمان مى‏ كردند بت‏ هايشان برخى از شئون تدبير را مالكند. لذا براى آنها استقلال در فعل وتصرف قائل بودند. واضح است كه هر نوع تواضع براى كسى و درخواست از كسى غير از خداوند با اين اعتقاد، عبادت او محسوب شده و شرك است.
 اين قيد به خوبى از برخى آيات ديگر استفاده مى‏شود از جمله:
1. (
فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ) (هود: 101 )و غير از خدا همه خدايان باطلى را كه مى‏پرستيدند، هيچ رفع هلاكت از آنان ننمود.
2. (
وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ) (زخرف: 86 )و غير از خداى يكتا كه به خدايى مى‏خوانند، قادر بر شفاعت كسى نيستند.
3. (
وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ) (فاطر: 13 )و به غير او، معبودانى را كه به خدايى مى‏خوانيد در جهان مالك پوست هسته خرمايى هم نيستند.
4. (
فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْوِيلًا) (اسراء: 56) پس نمى توانند دفع ضرر و تغيير حالى از شما كنند.
بنابراين، علّت مذمّت مشركين از طرف خداوند اين بوده كه آنان معتقد به تدبير و تصرّف بتان به نحو استقلال و بدون اذن و مشيت‏ خداوند بوده‏ اند.
 حال ما سوالي از شما دوست عزير داريم اگر يا علي گفتن برخلاف قرآن و شرك است چرا مثل همين عبارت با عنوان يا محمداه شعار لشكر ابوبكر در جنگ با مسيلمه بوده است؟ آيا آنها بر خلاف قرآن عمل كرده و مشرك شدند؟! ابن اثير  چنين نقل مي كند «كان شعارهم يومئذ يا محمداه » البداية والنهاية ، ابن كثير ا، دار النشر : مكتبة المعارف - بيروت ج 6   ص 324  
بنابراين شيعيان به هيچ وجه با يا علي گفتن، اعتقاد به الوهيت او ندارد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
 

منبع : سايت موسسه تحقيقاتي ولي عصر عج

نوشته شده در پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:وهابيت , توسل , شرك شيعيان ,ساعت 11:14 توسط حامد مقري| |

بسم الله الرحمن الرحيم


 وقتي صداي زيبا و دلنشينش را  شنيدم به هيچ عنوان فكر نمي كردم او از داشتن چشم محروم است . ولي او بيناست


چرا كه كور كسي است در دنيا و آخرت كور باشد و از ياد خدا غافل، ولي كسي كه خداوند نور قرآن را در دل او گذاشت از

هر بينايي بينا تر است .


 

 

تلاوت كامل قرآن مجيد با صداي استاد احمد دباغ را از اين سايت بگيريد و التماس دعا

 

meisamquran.ir/news/download/81-%D8%AA%D8%B1%D8%AA%DB%8C%D9%84-%DA%A9%D9%84-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D8%AC%D8%B2%D8%A1-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D8%B2%D8%A1-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D8%BA.html

نوشته شده در دو شنبه 19 تير 1391برچسب:دباغ , ترتيل قرآن , حافظ روشن دل,ساعت 1:22 توسط حامد مقري| |

 

 
بسم الله الرحمن الرحيم
 
يا صاحب الزمان به ظهورت شتاب كن                        عالم خراب شد تو پا در ركاب كن
 
پانزده شعبان سالروز و لادت منجي عالم بشريت حضرت مهدي بر همه ي جهانيان مبارك باد
 
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (33)
 
33- او كسى است كه رسولش را با هدايت و آئين حق فرستاد تا او را بر همه آئين‏ها غالب گرداند هر چند مشركان كراهت داشته باشند.
طبق روايات مختلفى كه در منابع اسلامى وارد شده تكامل اين برنامه هنگامى خواهد بود كه" مهدى (ع)" ظهور كند و به برنامه جهانى شدن اسلام تحقق بخشد.
" مرحوم طبرسى"" در مجمع البيان" از امام باقر ع در تفسير اين آيه چنين نقل مى‏كند:"
ان ذلك يكون عند خروج المهدى فلا يبقى احدا الا اقر بمحمد (ص)
"" وعده‏اى كه در اين آيه است به هنگام ظهور مهدى از آل" محمد" صورت مى‏پذيرد، در آن روز هيچكس در روى زمين نخواهد بود مگر اينكه اقرار به حقانيت محمد ص مى‏كند".
و نيز در همان تفسير از پيامبر اسلام ص چنين نقل شده كه فرمود:
" لا يبقى على ظهر الارض بيت مدر و لا وبر الا ادخله اللَّه كلمة الاسلام
" بر صفحه روى زمين هيچ خانه‏اى باقى نمى‏ماند نه خانه‏هايى كه از سنگ و گل ساخته شده و نه خيمه‏هايى كه از كرك و مو بافته‏اند مگر اينكه خداوند نام اسلام را در آن وارد مى‏كند"! و نيز در كتاب" اكمال الدين"" صدوق" از امام صادق ع در تفسير اين آيه چنين نقل شده:"
و اللَّه ما نزل تاويلها بعد و لا ينزل تاويلها حتى يخرج القائم فاذا خرج القائم لم يبق كافر باللَّه العظيم
"" به خدا سوگند هنوز محتواى اين آيه تحقق نيافته است و تنها زمانى تحقق مى‏پذيرد كه" قائم" خروج كند و به هنگامى كه او قيام كند كسى كه خدا را انكار نمايد در تمام جهان باقى‏ نخواهد ماند .
 
منبع : تفسير نمونه ج 7 ص 373
نوشته شده در چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:,ساعت 19:16 توسط حامد مقري| |

رسيدن ايام مبارك شعبان و ولادت سه گل رعناي صحراي كربلا امام حسين امام زين العابدين و حضرت ابالفضل عليهم السلام بر همه عاشقان ولايت مبارك باد

 


به مناسبت حديثي از امام باقر عليه السلام در مورد امام حسين عليه السلام  تقديم مي كنم :

 

- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى النَّصْرَ عَلَى الْحُسَيْنِ ع حَتَّى كَانَ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ خُيِّرَ النَّصْرَ أَوْ لِقَاءَ اللَّهِ فَاخْتَارَ لِقَاءَ اللَّهِ تَعَالَى
 
خداوند پيروزي را براي حسين عليه السلام فرستاد تا آنكه  ميان آسمان و زمين قرار گرفت سپس او را بين انتخاب پيروزي و لقاء خداوند اختيار داد و او ديدار خداوند را برگزيد .

 

الكافي ج1 ص 260

 

جانم به فداي حسين و اهلبيت عليهم السلام

نوشته شده در یک شنبه 4 تير 1391برچسب:ولادت امام حسين , شعبان ,ساعت 5:25 توسط حامد مقري| |

 

بسم الله الرحمن الرحيم
 

قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَاله وسَلَّمَ: «فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الجَنَّةِ»

بحارالانوار ج 21 ص 279

صحيح البخاري ج 5 ص 20

گاهي اوقات در كلام پيامبر اكرم صلي الله عليه واله تشبيهاتي آمده است و فرد يا گروهي را به چيزي يا شخصي تشبيه نموده است
مثلا در مورد امير المومنين علي عليه السلام آمده : انت مني بمنزلة هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي
 
و يا در مورد حضرت زهرا سلام الله عليها آمده است : فاطمة سيدة نساء اهل الجنة
 
و يا در حديثي ايشان را يكي از چهار زن برتر عالم ناميده است در كنار مريم ، خديجه وآسيه سلام الله عليهن
 
و يا اهل بيت سلام الله عليهم را به كشتي نوح تشبيه فرموده اند
 
منظور از اين تشبيهات چيست و چگونه مي توان به حقيقت و عظمت مشبه با استفاده از اين احاديث پي برد ؟
 
جواب :براي اين كه به حقيقت و جودي ائمه وحضرت فاطمه پي ببريم بايد به قرآن مراجعه نماييم وقتي جايگاه حضرت هارون را در قرآن فهميديم آنگاه مي توانيم عظمت علي عليه السلام را درك كنيم
و يا وقتي ويژگي ها و عظمت حضرت مريم را از قرآن فهميديم آنگاه مي فهميم كه تمام آن ويژگي ها بلكه بيشتر از آن در حضرت زهرا سلام الله عليها وجود دارد چرا كه با توجه به حديث فاطمة سيدة نساء اهل الجنة فاطمه از مريم برتر است پس به طريق اولي ويژگيهايي برتر از او را داراست .
 
ان شاء الله اين مطلب را به صورتي كامل تر در روزهاي آينده خواهم نوشت ......
نوشته شده در جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:حضرت فاطمه , قرآن و اهل بیت , شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها,ساعت 20:36 توسط حامد مقري| |

 

اين روحاني شيعه پس از برگزاري نماز جماعت مغرب و عشا، به هنگام بازگشت به منزلش در منطقه حجيره واقع در محدوده زينبيه توسط تروريستهاي وهابي به ضرب گلوله به شهادت رسيد . اين اقدام تروريستي در حالي به وقوع پيوست که شورشيان و طرفدران حکومت فعلي سوريه طرح آتش بس کوفي عنان فرستاده ويژه سازمان ملل به سوريه را پذيرفتند و اين اقدام تروريستي در زمان آتش بس چهره منافقانه شورشيان وهابي مورد حمايت همه جانبه عربستان و برخي کشورهاي عربي را به جهانيان اشکار نمود .
 

 

شهيدي ديگر به شهداي راه فضيلت اضافه شد .

ما فرزندان كربلاييم با خونمان با امام زمانمان پيمان بسته ايم

اللم انا نسئلك ان تختم لنا بالسعادة والشهادة

سيد بزرگوار ،ما را نزد مادرت فاطمه زهرا سلام الله عليها ياد كن .

 

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:ترور ,روحاني شيعه , شهادت ,ساعت 20:46 توسط حامد مقري| |

 

بسم الله الرحمن الرحيم
 
همواره شنيده ايم كه علماي وهابي دم از محبت و مودت اهل بيت عليهم السلام مي زنند
گرچه در كنار اظهار محبت هر توهيني به ائمه اطهار و حضرت زهرا عليهم السلام مي كنند اما ادعاي محبت نيز دارند .
اما سوال اينجاست آيا واقعا پيروان مكتب اموي ( ويا همان پيروان ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب ) نسبت به ائمه طاهرين علاقه دارند يا بر خلاف آن چه آشكار مي كنند در دل مي پرورانند .
يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ ال عمران 167
با دهانشان چيزي مي گويند كه در قلبشان نيست و خداوند به آن چه پنهان مي كنند داناست
كتاب تبديد الظلام وتنبيه النيام نوشته ابراهيم السليمان الجبهان
كه استاد سيد كمال حيدري از اين كتاب تعبير به پروتكلات وهابيت مي كند . دراين كتاب نويسنده عقيده باطني وهابيت نسبت به اهل بيت عليهم السلام را آشكار كرده است .
به نمونه هايي از اين مطالب اشاره مي كنيم
در صفحه 9و 10 از كتاب اين گونه مي گويد :
در جاهاي بسياري از كتاب اسم ( جعفر بن محمد ) را در كنار علامت سوال آورده ام تا اين اشتباه بزرگ را كه بسياري از نويسندگان مرتكب شده اند و اسم او را با كلمه صادق آورده اند وآن را لقب و اسم علم براي او قرار داده اند را تصحيح كنم .
در واقع اين نامگذاري يا به عبارت صحيح تر اين پاك شمردن سزاوار نيست بر كسي اطلاق شود كه در مورد او اين همه شبهه وجود دارد و حرف هايي به او نسبت داده مي شود كه پر از كفر و الحاد است چرا كه اگر اين گفته ها از او صادر شده باشد ( كه اميد واريم نشده باشد ) ناميدن او به صادق و راستگو تصديق تمام دروغ هاي اوست .
و اگر اين مطالب از او صادر نشده باشد نيازي به اين نامگذاري نيست و محلي از اعراب ندارد و احتياط در ترك آن است .
علاوه بر اين من اولين كسي نيستم كه در شيوه و سلوك او شك مي كنم بلكه قبل از من هم كساني كه هم عصر او بوده اند شاهد ولخرجي واسراف و قبول كردن هدايا از شيعيانش كه براي او حرام بوده نيز مانند منند چراي كه او استحقاق دريافت اين هدايا را شرعا نداشته حتي گفته شده او خانه اي در بصره به مبلغ سي هزار دينار خريده غير از پول هايي كه به مبلغان و مبشرين و جمعيت هاي سري كه كه در كيان امت اسلامي دست به فساد و تخريب مي زدند عطا مي كرده است .
در صفحه 136 گفته است :
و اين علي رضي الله عنه!پنج سال يا بيشتر خليفه بود .آيا مردم در زمان او جز خون پاكان و عرق ضعيفان و اشك مصيبت زدگان و يتيمان و درماندگان خوردند ؟ و اي كاش اين خون ها و عرق ها و آن اشك ها در فتوحات اسلامي ريخته مي شد ...
و حسن بن علي رضي الله عنهما خليفه گشت و آن را داوطلبانه ترك گفت وقتي ديد خلافت او براي امت محمد چيزي غير از ريخته شدن خون ، عرق واشك ندارد ...
بعد از او حسين رضي الله عنه آمد با تلاشي بيهوده كه زخمي بر قلب اسلام زد كه بهبود نيافت و ممكن نيست كه بهبود يابد تا زماني كه سگان گرسنه اي هستند كه هرگاه اين زخم به بهبودي نزديك مي شود آن را گاز مي گيرند.
در صفحه 161 مي گويد :
سري را فاش نكرده ام هر گاه بگويم (جعفر بن محمد ) از روشن ترين ستاره هايي است كه گروه هاي فراماسونري او را برگزيده اند و قطعا ثابت است كه او يكي از كوردلاني است كه شياطين او را آماده كرده وآرزوي رسيدن به خلافت را در او بوجود آوردند . و آن چه در كتب شيعه و كتب تاريخي جمع شده اشاره روشني به اين موضوع دارد كه اين فرد مذكور دومين موسس عقيده شيعه بعد ازدشمن خدا عبدالله بن سباي يهودي است .او كسي است كه تشيع را از يك انديشه سياسي به يك عقيده ديني تبديل كرد . و او با كمك اين شياطين و توجيهات آن ها بنيان هاي اين گناه بزرگ و زشت را محكم كرد . و براي پيروانش مفاهيمي را گذاشت كه سموم كشنده آن از بين نمي رود . و اين مخفي كاري شديد كه بر مبلغين و پيروانش واجب مي كرده و دستورات شديدي كه در مورد تقيه و به هر رنگي در آمدن مي داده اين مطلب را تاكيد مي كند كه بين شيعه و فراماسونري پيوند عجيبي بر قرار است .
 جلد كتاب
 
و نكته جالب اين كه اين كتاب در شهر جده عربستان چاپ شده و وهابي بودن نويسنده آن مسلم است
ان شاء الله به زودي مقاله اي در پاسخ به اين مطلب با عنوان ( جايگاه اهل بيت در ميان اهل سنت ) روي وبلاگ قرار خواهد گرفت .

حامد مقري

نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:وهابيت , اهل بيت ,‌ناصبي , نصب ,ساعت 19:23 توسط حامد مقري| |

 

بسم الله الرحمن الرحيم يك سوال از تمامي دوستان

اگر كسي به شما بگويد مادرت پيرزني است كه دندان هايش از شدت پيري ريخته و قرمزي لثه هايش پيداست و مرده و ديگر اثري از او نيست  با او چه برخوردي مي كنيد ؟

از آن بالا تر اگر كسي به يك عالم وهابي بگويد : عايشه پيرزني بوده كه دندان هايش ريخته است چه اتفاقي برايش مي افتد ؟

اگر حكم قتلش صادر نشود حد اقل متهم به توهين به پيامبر مي شود چرا كه توهين به زن پيامبر توهين به خود پيامبر است .

حال بياييد تا اين روايت را از مهمترين منابع حديثي اهل سنت و صحيح ترين كتاب ايشان بعد از قرآن بررسي كنيم :

 

 

3821 - وَقَالَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ خَلِيلٍ: أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ مُسْهِرٍ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: اسْتَأْذَنَتْ هَالَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، أُخْتُ خَدِيجَةَ، عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَعَرَفَ اسْتِئْذَانَ خَدِيجَةَ فَارْتَاعَ لِذَلِكَ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ هَالَةَ» . قَالَتْ: فَغِرْتُ، فَقُلْتُ: مَا تَذْكُرُ مِنْ عَجُوزٍ مِنْ عَجَائِزِ قُرَيْشٍ، حَمْرَاءِ الشِّدْقَيْنِ، هَلَكَتْ فِي الدَّهْرِ، قَدْ أَبْدَلَكَ اللَّهُ خَيْرًا مِنْهَا "

 

صحيح البخاري كتاب المناقب باب تزْوِيجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَدِيجَةَ وَفَضْلِهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا

 

 

ج 5 ص 38

 

 

از عايشه : هاله خواهر [ حضرت ] خديجه [ سلام الله عليها] براي آمدن پيش پيامبر اجازه خواست . وقتي حضرت مطلع شد به ياد خديجه افتاد و اندوهگين شد و فرمود : خدايا هاله را حفظ كن [ عايشه ] گفت : من غيرتي شدم و گفتم : از پيرزني از پيرزنان قريش ياد مي كني كه از فرط پيري دندان هايش ريخته بود و سرخي لثه هايش پيدا بود زماني هلاك شد و خداوند بهتر از او را به تو داد !

چند نكته در اين روايت قابل تامل است :

الف عايشه  به خديجه سلام الله عليها توهين كرده است

اگر توهين نيست پس اگر كسي اين كلمات را در مورد عايشه بگويد ناراحتي ندارد .

ب- پيامبر اكرم صلي الله عليه واله همواره به ياد خديجه بوده حتي پس از مرگ ايشان پس اين حرف كه محبوب ترين زن نزد رسول خدا عايشه بود از كجا آمده ؟

ج عايشه در حالي به خديجه سلام الله عليها توهين مي كند كه در همين صحيح بخاري ايشان همرديف حضرت مريم سلام الله عليها ذكر شده اند .

3815 - حَدَّثَنِي مُحَمَّدٌ، أَخْبَرَنَا عَبْدَةُ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، يَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: ح حَدَّثَنِي صَدَقَةُ، أَخْبَرَنَا عَبْدَةُ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «خَيْرُ نِسَائِهَا مَرْيَمُ، وَخَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَةُ»

صحيح البخاري كتاب المناقب باب تزْوِيجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَدِيجَةَ وَفَضْلِهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا

ج 5 ص 38

با توجه به آيه شريفه قرآن كه تصريح به عصمت حضرت مريم و عظمت ايشان دارد چگونه مي توان توهين عايشه به ايشان را پذيرفت ؟

وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ (42) ال عمران

د محمد بن اسماعيل بخاري طبق عادت معمول خودش اين حديث را طوري آورده كه خدشه اي به شخصيت عايشه وارد نشود

خوب به حديث دقت كنيد بعد از اين كه عايشه به حضرت خديجه سلام الله عليها توهين مي كند و جمله ( خداوند بهتر از او را به شما داده ) را مي گويد هيچ سخني از پيامبر ذكر نمي شود و اگر كسي اصل حديث را نداند اين گونه تصور مي كند كه پيامبر با حرف هاي عايشه موافق بوده اند ! در حالي كه اين حديث مقطوع نقل شده .

اصل حديث اين گونه است :

 

 

7008 - أَخْبَرَنَا عِمْرَانُ بْنُ مُوسَى بْنِ مُجَاشِعٍ، حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، حَدَّثَنَا عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُمَيْرٍ، عَنْ مُوسَى بْنِ طَلْحَةَ

 

عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يُكْثِرُ ذِكْرَ خَدِيجَةَ، قُلْتُ: لَقَدْ أَخْلَفَكَ اللَّهُ مِنْ عَجُوزٍ مِنْ عَجَائِزِ قُرَيْشٍ حَمْرَاءِ الشِّدْقَيْنِ، فَتَمَعَّرَ وَجْهُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَمَعُّرًا مَا كُنْتُ أَرَاهُ مِنْهُ إِلَّا عِنْدَ نُزُولِ الْوَحْيِ، وَإِذَا رَأَى الْمَخِيلَةَ حَتَّى يَعْلَمَ أَرَحْمَةٌ أَوْ عَذَابٌ "1". [3: 8]

.... چنان رنگ چهره پيامبر دگرگون شد كه هيچ گاه آن را چنان نديده بودم جز زمان نزول وحي ....

صحيح ابن حبان ج 15 ص 468

و جالب تر اين كه اين حديث را شعيب الارنووط وهابي مسلك تصحيح كرده است :

"1"إسناده صحيح على شرط مسلم، رجاله ثقات رجال الشيخين، غير حماد بن سلمة، فمن رجال مسلم. عفان: هو ابن مسلم.

حاشيه صحيح ابن حبان همان صفحه

اين حديث به صورت كامل در اين كتاب ها نيز آمده است

مسند احمد بن حنبل ج 42 ص 117 و ص 89

المستدرك علي الصحيحين حاكم نيشابوري با تعليقات ذهبي  ج 4 ص 318

حال سوال اين جاست

چرا معتبر ترين كتاب حديثي اهل سنت احاديث را به نوعي دگرگون ساخته تا منافع عده خاصي را در تاريخ برآورده كند .

(به نمونه هايي از اين تدليس ها در صحيح بخاري در مقاله اي جداگانه اي به طور مفصل خواهم پرداخت )

ه سوالي ديگري كه مطرح مي شود اين است كه آيا ما فقط يك ام المومنين داريم و آن هم عايشه است يا نه به بقيه زنان پيامبر هم ام المومنين اطلاق مي شود ؟ اگر مي شود پس چرا عايشه به ام المومنين خديجه توهين مي كند و توهين او دركمال تعجب در باب فضايل حضرت خديجه در صحيح بخاري مي آيد !؟

نكته ي پاياني :

شيعه همواره متهم شده كه به عايشه تهمت فحشاء زده است در حالي كه هر بچه اي اين مطلب را مي داند كه نسبت زنا  به عايشه زدن توهين به پيامبر اكرم است .

اما آن چه در مورد عايشه محل نظر است اين مطالب مي باشد :

 

1-    رفتار عايشه با ساير امهات مومنين كه به نمونه اي از آن اشاره شد .

2-    بر خورد و رابطه ي او با امير المومنين عليه السلام

3-    بر پا كردن جنگ جمل و به هدر دادن خون بيش از هفده هزار مسلمان

4-    احاديث عجيبي كه از ايشان در مورد پيامبر يا افراد ديگر نقل شده

براي اطلاع بيشتر در مورد اين مطالب به سايت موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر مراجعه فرماييد

السلام عليك يا خير امهات المومنين يا خديجة الكبري السلام عليك يا مظلومه

 

 

حامد مقري 

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:عايشه , حضرت خديجه س , توهين به زن پيامبر ,ساعت 20:27 توسط حامد مقري| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد