بسم الله الرحمن الرحیم
هیچ گاه فکر نمی کردیم روزی در چشمانمان نگاه کنید و این جور وقیحانه حرف های خودتان را منکر شوید !
رئیس جمهوری در برنامه های تبلیغاتی خود در سال 92 گفته بود: "در برنامه میان مدت علاوه بر برنامه برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاست داخلی و خارجی و امور فرهنگی، برنامه کوتاه مدت یک ماهه و 100 روزه وجود دارد که می توانیم در یک زمان کوتاه تحول اقتصادی در کشور به وجود آوریم و در آن تحول اقتصادی، با ایجاد یک دوره تنفس به کارخانه ها و مراکز تولیدی ـ که مشکل دارند ـ مشکلات آنها را در مدت کوتاه حل و فصل کنیم".
اما بعد از چهار سال
رئیس جمهور محترم فرمودند:من گفتم دولتی هستم در برنامه 100 روز در پایان 100 روز اعلام می کنم چه کارهایی انجام داده ام، من نگفته ام مشکلات را در 100 روز حل می کنم، کسی که عقل نداشته باشد این حرف را می زند، مگر می شود مشکلات را در 100 روز حل کرد؟ 100 سال دیگر هم مشکلات حل نمی شود، مشکلات باید قدم به قدم حل شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید شما هم با افرادی برخورد کرده باشید که وقتی بحث از غرب میشود با حسرتی عجیب در مورد آن صحبت می کنند و از وضعیت کشور گله فراوان دارند ؛ البته نباید از حق گذشت که کشور های غربی به خاطر برخی ویژگی ها از جمله قانون گرایی ، شفافیت ، نظم و تلاش به پیشرفت خوبی رسیده اند اگر چه این موارد از دستورات دین مبین اسلام است اما ما مسلمانان خوب دین داری نمی کنیم ولی نباید از یاد برد که آبادی غرب و ثروت فراوان آن به قیمت نابودی و به تاراج بردن سرمایه کشور های مسلمان و مظلوم عالم هم هست .
فراموش نکنیم کانادا به عنوان کشوری که همیشه یک پایه تحریم های حقوق بشری علیه ایران است وقتی دزد اموال همین بشر های ایرانی (یعنی خاوری )به کشورش رفت حاضر به پس دادن او نشد و موارد متعدد دیگر .
همیشه در برخورد با افراد غرب زده یاد این شعر زیبایی پروین اعتصامی می افتم که به زیبایی ریشه رفاه و ثروت غرب را بیان می کند
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی | فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست | |
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم | کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست | |
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست | پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست | |
نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت | این اشک دیدهی من و خون دل شماست | |
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است | این گرگ سالهاست که با گله آشناست | |
بر قطرهی سرشک یتیمان نظاره کن | تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست | |
بسم الله الرحمن الرحیم
دکتر روحانی اول بهمن 1394 در همایش استانداران، فرمانداران و معاونان و مدیران کل سیاسی و انتخابات با طرح این سوال که آیا امیرالمؤمنین علی (ع) هم زمانی که میخواستند، حاکم و فرمانداری تعیین کنند، فقط به نماز شب خواندن، حضور او در نماز جماعت، پرداخت زکات و امثال اینها توجه میکردند و یا توانمندی، کاربلدی، مدیریت و فهم او از جامعه را نیز ملاک عمل قرار میدادند؟ اظهار داشت: اگر فقط عبادت و ایمان ملاک بود، چه کسی از قنبر در کنار امیرالمؤمنین(ع) برتر بود؟ چرا حضرت علی(ع) او را فرماندار نکردند؟ حال آنکه امیرالمومنین (ع) حتی زیاد ابن ابیه پدر عبیدالله زیاد را بخاطر تخصص و مدیریت او منصوب کردند.
کدام یک مقدم است تقوا یا مهارت ؟
ملاک برای انتخاب کدام است یعنی اگر بین دو نفر سرگردان شدیم یکی با تقوای بیشتر و مهارت کمتر ( نه بدون مهارت ) و دیگری با مهارت بیشتر و تقوای کمتر کدام را انتخاب کنیم ؟
بر سخنان رئیس جمهور محترم چند نقد وجود دارد :
1- قرآن کریم تعهد را مقدم بر علم می داند ؛ آن جا که قرار است حضرت یوسف ع به عنوان مسئول اجرائی در مصر انتخاب شود این گونه می فرماید : قالَ اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ (يوسف) گفت مرا سرپرست خزائن سرزمين (مصر) قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم. تقدم حفیظ بودن یعنی تعهد و تقوا بر علیم نشان دهنده اهمیت و اولویت آن است
2- مثال کارگزاری زیاد ابن ابیه در زمان امیر المومنین مغالطه است چرا که امیر المومنین زیاد بی تقوا و خون ریز را ولایت نداد بلکه امام ع زیاد را در موقعی که بر حسب ظاهر انحرافی نداشت به ولایت فارس انتخاب کرد و تاریخ نشان می دهد زیاد تا قبل از لغزش و فریب خوردن از معاویه انسان خوبی بوده است .
3- اگر از نظر امیر المومنین تقوا اولویت نداشت چگونه در اولین توصیه به کارفرمایانش این همه بر تعهد و تقوا تاکید می فرماید ؟
«بنام خداوند بخشنده و مهربان، اين فرمان بنده خدا على امير مؤمنان، به مالك اشتر پسر حارث
است، در عهدى كه با او دارد، هنگامى كه او را به فرماندارى مصر بر مى گزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد كند، كار مردم را اصلاح، و شهرهاى مصر را آباد سازد.
او را به ترس از خدا فرمان مى دهد، و اينكه اطاعت خدا را بر ديگر كارها مقدّم دارد، و آنچه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنّتها را پيروى كند، دستوراتى كه جز با پيروى آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضايع كردن آن جنايتكار نخواهد گرديد. به او فرمان مى دهد كه خدا را با دل و دست و زبان يارى كند، زيرا خداوند پيروزى كسى را تضمين كند كه او را يارى دهد، و بزرگ دارد آن كس را كه او را بزرگ شمارد. و ....( نهج البلاغه نامه 53)
4- اشکال چهارم در واقع تناقض حرف رئیس جمهور محترم با عملکرد ایشان است اگر مدیریت و کار بلدی این مقدار اهمیت دارد چگونه در انتخاب وزیر اطلاعات – وزارتی حساس که با امنیت کشور گره خورده است – به سید بودن ایشان اکتفا نموده و کاربلدی و مدیریت ایشان را در نظر نگرفتید ؟
«وقتی دکتر روحانی ما را برای همکاری صدا کرد به ایشان گفتم اقای دکتر ما اگر تبلیغ شما را کردیم، میخواستیم کار کشور به دست یک انسان عاقل بیفتد! ایشان گفت من می خواهم زحمت وزارت اطلاعات را به شما بدهم؛ بنده گفتم آقای دکتر روحانی با چه سابقه ای می خواهید بنده را انتخاب کنید؟! بنده شناختی از این حوزه ندارم.
وزیر اطلاعات در ادامه بیان داشت: پس از مقاومت من و اصرار ایشان دکتر روحانی گفت از چه می ترسی از خدابخواه کمکت میکند. گفتم بله ولی از من حرکت از خدا برکت، من آورده ای ندارم. بعد آقای روحانی گفت: علوی تو آورده ای نداری؟ تو پسر حضرت فاطمه زهرا هستی. از مادرت کمک بخواه. فکر می کنی فرزندشان را رها می کنند و تنها می گذارند؟ این را که گفت من منقلب شدم و لرزه به بدنم افتاد و بغض کردم و اشک در چشمانم جمع شد. گفتم حالا که اسم مادرمو آوردی چشم! می پذیرم» سخنان وزیر اطلاعات در شبکه استانی اصفهان
بسم الله الرحمن الرحیم
جایتان خالی ایام اربعین زائر امام حسین کربلا بودم . اونایی که رفتن میدونن چه حال و هوایی داره
پیشنهاد میکنم این مستند رو ببینید
http://masaf.ir/View/Video/1377/%D9%81%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C-shia%20muslim
بسم الله الرحمن الرحیم
قال امیر المومنین علیه السلام : کل یوم لا یعصی الله فیه فهو عید
هر روزی که در آن نافرمانی خدا نشود عید است
هر روزتان عید باد.
این روز ها که تمام تلاش ها بر این قرار گرفته که مردم را به پذیرش ننگ تاریخی دیگری چون ترکمانچای ، دارسی ، گلستان و... وادار کنند و هر روزی با روشی این کار را پی می گیرند روزی با ایجاد فشار قیمت ها بر مردم و روزی دیگر با سخنرانی ها و گفتن جملات عجیب که نشان از ذلت و خودباختگی گوینده دارد حال در همین روز ها کشورمان مهمان دارد مهمانانی که به موقع آمدند و با دستانی بسته پیامی آوردند که اگر دستانمان بسته هم باشد باز (هیهات منا الذله) ذلت از ما دور است .
4- انس بن محمد از پدرش و او از امام رضا (ع) و او از پدرانش از على بن ابى
طالب (ع) نقل مىكند كه پيامبر خدا (ص) در وصيتى به من فرمود: يا على چهار نفرند كه دعاى آنان رد نمى شود: رهبر عادل، و دعاى پدر به فرزند، و دعاى مردى كه در غياب برادر دينى خود او را دعا مى كند، و دعاى مظلوم. خداوند مى فرمايد: سوگند به عزت و جلالم كه تو را يارى خواهم كرد اگر چه پس از گذشت مدتى باشد.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج1، ص: 287
بسم الله الرحمن الرحیم
یا صاحب الزمان شرمنده ام به خاطر تمام کم کاری هایم .
به خاطر اینکه نمی توانم بر دیگران تاثیر لازم را بگذارم و آن ها را با تو آشنا کنم .
شرمنده ام به خاطر همه آنچه باید می کردم و نکردم و همه آنچه نباید می کردم و کردم .
آقا خودت برایمان دعا کن .
In the name of God, the Beneficent the Merciful
To the Youth in Europe and North America,
The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.
I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.
I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.
Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.
The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.
By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?
You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.
My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.
I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.
Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?
Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?
I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.
Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.
Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.
Seyyed Ali Khamenei
21st Jan. 2015
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند. سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
۱۳۹۳/۱۱/۱